Feeds:
Posts
Comments

Archive for April, 2010

ژان پل مارا پزشک،نظریه پرداز،روزنامه نگار و سیاستمدار رادیکال انقلاب فرانسه 27 می 1743 در سوئیس متولد شد. او دومین فرزند از یک خانواده 11 نفری بود.پدرش یک مرد تحصیلکرده که همزمان چند پست مختلف داشت که اولین آن معلم خصوصی یک خانواده ثروتمند بود. ژان در سن 16 سالگی بدنبال کسب شهرت و ثروت بود تا اینکه به پاریس نقل مکان کرد و در آنجا بدون داشتن مدرک تحصیلی به مطالعه در مورد انواع و اقسام داروها پرداخت.در سال 1765 به لندن رفت و بدون داشتن مدرک پزشکی،به عنوان یک پزشک با هنرمندان و معماران ایتالیایی در اطراف قهوه خانه سوهو طرح دوستی ریخت. او فردی بسیار بلندپروازی بود که در سالهای 74 – 1773 کتابی در زمینه تاریخ فلسفه ” مقالات فلسفی در انسان “ و نظریه های سیاسی ” زنجیرهای بردگی “ منتشر کرد. در سال 1770 برای بدست آوردن شغل دامپزشکی به نیوکاسل رفت اما در آنجا با الهام گرفتن از کتاب زنجیرهای بردگی قدم در راه سیاست گذاشت و با افشاگری از کارهای  شاهزادگان نالایق توانست عضویت افتخاری انجمن وطن پرستان را بدست آورد. سپس مقاله ای در مورد سوزاک نوشت که بخاطر نوشتن این مقاله دانشگاه سنت اندروز در ژوئن سال 1775 نشان دکترای افتخاری را به او اهدا کرد. و قبل از بازگشت به لندن مقاله ای تحت عنوان ” Enquiry into the Nature, Cause, and Cure of a Singular Disease of the Eyes “ نوشت که شهرتش را بیشتر کرد. در سال 1776 تصمیم گرفت به پاریس برگردد و در راه بازگشت به پاریس سری به خانواده اش در ژنو زد و با توجه به شهرتی که داشت توانست با مارکیز de l’Aubespine که شوهرش یکی از بیمارانش بود،ملاقاتی داشته باشد. در سال 1777 پزشک چارلز دهم برادر کوچک لوئی شانزدهم با مقرری 2000 لیره در سال شد. سپس با کمک مارکیز de l’Aubespine یک آزمایشگاه راه اندازی کرد و بعد از آن کتابی بنام در آتش و گرما،برق و نور منتشر و با این کتاب نفوذ خود را در محافل و مجامع علمی پاریس بیشتر کرد اما تحقیقات علمی او در آکادمی علوم پاریس پذیرفته نشد و حتی عضویت او در این انجمن چندین بار رد شد.مارا علاوه بر پزشکی و سیاست،روزنامه نگاری سازش ناپذیر و بنوعی حامی و  صدای بیشتر مردم انقلابی پاریس بشمار می رفت. ژان پل مارا مشاهدات خود را با نوشتن مقالاتی تند در روزنامه ای  بنام L Ami du People متتشر و با این کار خشم مردم را تحریک می کرد. در سال 1792 عضو کنوانسیون ملی شد و حامی حزب ژاکوبن ها شد و به همین سبب مورد حمله ژیرندون ها واقع شد و پس از مدتی او را دستگیر کردند اما در 24 آوریل 1973 حکم برائت او صادر شد. پس از آزادی برای اینکه از قدرت ژیرندون ها کاسته شود به دانتون و روبسپیر ملحق شد.

سرانجام در 13 ژوئیه 1793 هنگامی که مشغول حمام کردن بود بدست یک زن فرانسوی بنام شارلوت کوردی بقتل رسید.

پ . ن این مطلب قسمتی از زندگی ژان پل مارا بوده که توسط اینجانب از انگلیسی به فارسی برگردانده شد.

پ . ن در سال 1793 ژاک لویی دیوید تابلو مرگ مارا را رسم کرد که هم اکنون در موزه سلطنتی هنرهای زیبای بروکسل در کشور بلژیک از آن نگهداری می شود.

پ . ن دعوت شاهین نجفی از خوانندگان رپ جهت ساخت یک آلبوم جدید و مشتــــــــــــرک رپ

Gaj

Read Full Post »

نادیا کومانچی 12 نوامبر سال 1961 در Gheorghe Gheorghiu-Dej رومانی که امروزه اونستی نام دارد،متولد شد. نام پدر گئورگی و نام مادر استفانی الکساندرا بود که زمان بارداری بعد از دیدن یک فیلم روسی،که قهرمانش نادیا نام داشت،تصمیم گرفت نام او را بر روی فرزندش بگذارد. نادیا از دوران کودکستان شروع به آموختن ورزش ژیمناستیک نزد مربیانی همچون دانکن و مونینو در یک تیم محلی اما معتبر کرد. 6 ساله بوذ که در آزمون سازمان استعداد یابی بلا کارولی شرکت کرد و در سال 1986 اولین دانش آموزی بود که در مدرسه ژیمناستیک شهر اونستی که توسط بلا و همسرش مارتا تاسیس شده بود، پذیرفته شد و بر خلاف شمار زیادی از دانش آموزان تنها به این دلیل که ساکن همان شهر بود اجازه داشت به منزل برود. در سن 8 سالگی مقام اول کشوری را در سیزدهمین دوره مسابقات ژیمناستیک رومانی از آن خود کرد و یک سال بعد او جوانترین ورزشکار همیشه برنده تیم اتباع رومانیایی محسوب می شد. سال 1971 در دو سوم از رقابت ها که بین تیم ملی رومانی و یوگسلاوی انجام شد،شرکت کرد که علاوه بر کسب مقام اول در همه آنها،باعث شد رومانی در رشته تیمی طلا بگیرد. سپس به مدت چند سال برای کسب تجربه بیشتر در رقابت هایی که رومانی با کشورهای همسایه مثل مجارستان،ایتالیا و لهستان داشت،شرکت کرد. در سال 1973 تمام طلاها و عناوین در تورنمت های مختلف را از آن خود کرد. 13 سال بیشتر نداشت که در مسابقات قهرمانی اروپا در کشور نروژ ” 1975 ” مقام دوم و در مسایقه قهرمان قهرمانان مقام اول را کسب کرد. در مسابقه ورودی المپیک 1976 کومانچی علاوه بر گرفتن مدال طلا،قهرمان معروف روسیه نلی کیم را پشت سر گذاشت. نادیا کومانچی در مسابقات سال 1976 قهرمانی جهان در نیویورک آمریکا با دریافت بالاترین نمره کامل ” 10 ” هم در دور مقدماتی و هم نهایی مدال طلای مسابقات در رشته حرکات زمینی از آن خود کرد. به عنوان کاملترین ورزشکار همه را شگفت زده و در مسابقاتی دیگر باز این کار را تکرار کرد. نادیا کومانچی در سال 1975 به عنوان بهترین زن ورزشکار سال انتخاب و در سن 14 سالگی در المپیک تابستانی مونترال کانادا با گرفتن نمره 10 برای اولین بار در تاریخ رقابت های ژیمناستیک تبدیل به یکی از ستاره های آن مسابقات شد و در سال 2000 توسط آکادمی ورزش های جهانی لاروس به عنوان یکی از ورزشکاران قرن معرفی شد. نادیا کومانچی دارنده 3 مدال طلا در رشته ژیمناستیک در المپیک تابستانی سال 1976 مونترال کانادا و دارنده 2 مدال طلا در بازیهای تابستانی سال 1980 مسکو است.

پ . ن این مطلب قسمتی از زندگی نادیا کومانچی بوده که توسط اینجانب از انگلیسی به فارسی برگردانده شد.

Gaj

Read Full Post »

نورما جین مونترسون ” بعضی منابع نورما جین بیکر “ 1 ژوئن سال 1926 در لس آنجلس بدنیا آمد او سومین فرزند خانواده گلادیس پیرل بیکر ” 1984 – 1902 ” بود و به دلیل نامعلوم بودن هویت اصلی پدر،بعد از غسل تعمید نامش به نورما جین بیکر تغییر پیدا کرد ” در بعضی منابع نام پدرش مارتین ادوارد ” مادر نورما در سال 1924 با فردی بنام E . Mortenson ازدواج کرده بود که در همان سال اول بارداری از او جدا شد. گلادیس یک بیمار روانی بود که حتی از لحاظ مالی قادر به مراقبت از دخترش نورما جین را نداشت پس تصمیم گرفت تا سن هفت سالگی او را به یک پرورشگاه بفرستد. در سال 1933 مادر نورما جین خانه ای خریده و دخترش نورما را از پرورشگاه تحویل و به منزل جدید آورد. چند ماهی از این جریان گذشت تا اینکه گلادیس بار دیگر دچار اختلال روانی شد تا اینکه از طرف دولت بهترین دوست مادرش،گریس مک کی قیم او شد و گریس به مادر نورما جین قول داده بود که نورما جین را تبدیل به یک ستاره سینما کند. نورما جین زمانی که 9 سال بیشتر نداشت گریس مک کی با اروین سیلیمن گودارد ازدواج می کند  و نورما جین را به یتیم خانه می فرستد. در سال 1937 گریس جهت نگهداری از نورما جین او را از پرورشگاه تحویل گرفته و به منزل خود می آورد تا اینکه شوهر گریس در حالت مستی به او تجاوز می کند و بعد از این ماجرا گریس او را به منزل خاله اش فرستاد  و این بار نوبت به یکی از پسرخاله ها می شود که به او تجاوز کند. اوایل سال 1938 گریس او را نزد خاله آنا که در لس آنجلس زندگی می کرد،فرستاد و سالهای بعد نورما جین از حضور پیش خاله آنا به نیکی یاد می کرد. در سال 1942 نورما جین با پسر همسایه اش جیم “برخی منابع جیمز “ دوگرتی ارتباط دوستانه ای برقرار کرد. اواخر سال 1942 گریس و شوهرش به دلیل یک پیشنهاد کاری خوب تصمیم گرفتند به ویرجینیا نقل مکان کنند و گریس دوست داشت نورما جین را با خود به ویرجینیا ببرد اما شوهرش مطمئن نبود توانایی هزینه نگهداری نورما جین را داشته باشند،پس به تنهایی برای پیدا کردن خانه جدید به ویرجینیا رفت و گریس در فکر اینکه نورما جین را به چه کسی بسپارد تا اینکه از طرف یکی از همسایه ها پیشنهاد ازدواج نورما جین با پسرش جیم را به او داد و از آنجایی که گریس دوست نداشت بار دیگر نورما جین به پرورشگاه برگردد با این پیشنهاد زن همسایه موافقت کرد اما جیم داگرتی تنها به این دلیل که سن نورما جین برای ازدواج مناسب نیست تمایل چندانی به ازدواج با او را نداشت اما سرآخر موافقت خود را جهت ازدواج با او اعلام و در ژوئن 1942 با نورما جین ازدواج کرد. مریلین مونرو در خاطرات شخصی خود می نویسد : در آن زمان اصلن احساس یک زن را نداشتم. نورما جین از بازی کردن با بچه های محله لذت می برد و تا زمانی که شوهرش او را صدا نمیزد به خانه برنمی گشت. در جنگ جهانی دوم جیم داگرتی داوطلبانه به تفنگداران نیروی دریایی پیوست و به اقیانوس آرام رفت اما قبل از رفتن نورما جین از او درخواست کرده بود اجازه دهد آنها بچه دار شوند و جیم تنها به این دلیل که او برای مادر شدن خیلی جوان است، نپذیرفته بود اما به او قول داد که پس از مراجعت در این مورد تصمیم گیری خواهد کرد. جیم رفت و نورما با مادر جیم از آن محل نقل مکان کرد. پس از رفتن جیم،نورما جین توانست در خط مونتاژ یک کارخانه ساخت قطعات هواپیما در کالیفرنیا و در قسمت بازرسی از چترهای نجات مشغول بکار شود.در سال 1945 یک عکاس نظامی بنام دیوید کانو’ور که از همکاری و مشارکت زنان در طول جنگ برای مجله یانک عکس تهیه می کرد،عکس او را بر روی این مجله چاپ کرد.

سپس او را تشویق کرد تا مدل آژانس های مدلسازی شود و این سکوی پرتابی بود برای نورما تا به مدت 2 سال عکس او در مجلات معتبر به عنوان مدل چاپ شود. زندگی او طی دو سال تغییر زیادی کرد  و اکنون تنها آرزوی او این بود که روزی ستاره سینما شود و بخاطر همین در کلاس بازیگری تئاتر ثبت نام کرد تا اینکه در سال 1946 جیمی برگشت و او مجبور بود بین حرفه و زندگی مشترکش با جیمی یکی را انتخاب کند،بنابراین ستاره شدن در سینما را به زندگی مشترک با جیمی ترجیح داد و در ژوئن همانسال از جیمی جدا شد و دو ماه بعد یعنی در 26 اوت سال 1946 اولین قرارداد خود را با کمپانی فاکس قرن بیستم با دریافتی هفته ای 125 دلار امضا کرد و بلافاصله پس از امضا قرارداد نام و نام خانوادگی خود را به مریلین مونرو تغییر داد. در سال 1947 برای اولین بار برای بازی در فیلم ” The Shocking Miss Pilgrim ” جلوی دوربین رفت و تا سال 1950 در اکثر فیلم هایی که بازی کرد نقش قابل توجهی نداشت تا اینکه جان هیوستون پیشنهاد نقش کوچک اما تاثیر گذاری را در فیلم جنگل آسفالت به او داد. آواخر همان سال با بازی در ” همه چیز در باره ایو ” محبوبیتش بیشتر شد و از آن پس مریلین بطور مدام در فیلم های همچون : ” Let’s Make It Legal “ و ” As Young As You Feel “ و ” Monkey Business “ و ” Don’t Bother to Knock “ نقش آفرینی کرد تا اینکه در سال 1953 با بازی در فیلم ” نیاگارا ” تبدیل به یک ستاره شد. در 14 ژانویه سال 1954 پس از 2 سال ارتباط داشتن با یک سوپراستار بیس بال بنام جو دی ماگیو در تالار شهر سانفرانسیسکو بطور رسمی با او ازدواج کرده و برای گذراندن ماه عسل به توکیو می رودند. پس از مدتی مریلین به تنهایی جهت اجرای یک برنامه برای 13000 سرباز آمریکایی آن هم به مدت 3 روز به کره می رود. سرانجام پس از 9 ماه زندگی مشترک با جو، در 27 اکتبر سال 1954 از او جدا و 29 ژوئن 1956 با آرتو میلر نمایشنامه نویس معروف آمریکایی ازدواج می کند. در ویکیپدیا آمده :
Monroe had three marriages, first to James Dougherty, then to Joe DiMaggio, and lastly Arthur Miller. It was also widely rumored that she had had an affair with President John F. Kennedy, his brother Senator Robert Kennedy,or both مونرو سه بار ازدواج کرد که اولین بار با جیمز داگرتی،سپس با جو دی مگیو و نهایتن با آرتور میلر. و این شایعه در بین مردم بطور گسترده رواج داشت که او با پریزیدنت جان اف کندی ” رئیس جمهور سایق آمریکا ” و برادرش سناتور رابرت کندی و یا هر دو ارتباط داشته است.
مریلین مونرو در 5 اگوست سال 1962 درگذشت.

پ . ن این مطلب تنها بخش کوتاهی از زندگی مریلین مونرو بود که توسط اینجانب از سایت های مختلف خصوصن ویکیپدیا از انگلیسی بفارسی برگردانده شد.

Gaj

Read Full Post »

جنیفر جونز 2 مارس سال 1919 در فیلیس لی ایسلی شهر تولسا واقع در ایالت اوکلاهمای آمریکا متولد شد. او دختر فلورا مای و فیلیپ رز لسلی بود. پدر و مادر جنیفر یک نمایش سیار اداره می کردند و جنیفر از همان دوران کودکی در نمایش های خانوادگی خانواده اش شرکت و به روی صحنه می رفت. پس از پایان تحصیلات متوسطه در سال 1938 به آکادمی هنرهای دراماتیک نیویورک رفت و در این زمان با دانشجویی بنام  واکر آشنا و یک سال پس از آشنایی در روز 2 ژانویه 1939 با او ازدواج کرد و سپس به مدت سه هفته برای انجام دادن یک برنامه رادیوی به  شهر تولسا نزد پدرش رفت که با ساخته شدن این برنامه راه او برای رسیدن به هالیوود هموارتر  شد. برای اولین بار در سال 1939 در کنار جان وین در فیلم مرز جدید و سپس در یک مجموعه تلویزیونی بنام دیک تریسی در گروه مردان به ایفای نقش پرداخت تا اینکه در سال 1943 هنری کینگ نقش برنادت را در فیلم ” آواز برنادت ” به او واگذار کرد که بخاطر همین فیلم در سال 1944 از طرف آکادمی صنایع علوم و سینما به عنوان بهترین بازیگر زن سال شناخته شد و جایزه اسکار آن سال را از آن خود کرد. جنیفر جونز 17 دسامبر سال 2009 درگذشت.

Gaj

Read Full Post »

Older Posts »