یکی: رنج و سپاه و خون و خیمه
یکی: سنج و سیاه و نون و قیمه!
یکی : از داغ بابا دل بسوزد
یکی: زیر علم تر تر ببوقد !!
یکی : دستش قلم بر روی خاک ست
یکی : مقدار نذریش ملاک است
یکی : آزادگی باشد مرامش
یکی : صیاد و ، دین در بند دامش
یکی : باشد شهید راه ایمان
یکی : نوشد زخون این شهیدان
یکی : گوید هلا آزاده باشید
یکی : خواهد که در قلاده باشید
یکی : هفتاد و دو سر بی بدن شد
یکی : برد اختلاس و کرگدن شد
یکی : از جان و از مالش گذشته
یکی : با مال مردم فربه گشته
یکی : تیر و گلو و خون و آتش
یکی : در فکر ویلا و بساطش
یکی : زنجیر ظلم از پا گسسته
یکی : ازادگان را ، پای بسته
یکی : در دین رهایی ها بدیده
یکی : از دین خرافاتش شنیده
یکی :فریادِ مُسلم ، غیرتت کو ؟؟
یکی : پرسد که شام هیئتت کو
یکی: عباس علمدار سپاه ست
یکی: از این نمد فکر کلاه است
یکی : غمخوار مردم شعر گوید
یکی : مداح هیئت ، معر گوید
پ . ن وصف وقایع نقل شده از کربلا در مصرع اول،وصف نـان به نرخ روز خوران در مصرع دوم / مسعود ایرانی